مصیبت شام - روضه هند

غروب ها که میشد زن ها بچه هاشون رو برای تفریح می آوردند کنار خرابه تا اُسرا رو تماشا کنن، هند زن یزید هم به قصد تفریح و فخر فروشی آماده شده بود که بعد از غروب آفتاب بیاد به خرابه، لباس های زینتی خودش رو پوشید و به همراه خدمتکارانش که قندیل هایی برای تأمین روشنایی به دست داشتند آمدند به خرابه .

هنگامی که وارد خرابه شدند و خدمتکارانش مشغول آماده سازی محل نشستن هند بودند حضرت زینب(سلام الله علیها) هند را دید و سر در گوش خواهرش ام کلثوم (سلام الله علیها) کرد و گفت: این زن را میشناسی؟

ام کلثوم(سلام الله علیها) پاسخ داد: نه به خدا

زینب کبری(سلام الله علیها) فرمود: این خادمه ی ما هند بنت عبدالله است!!

ام کلثوم (سلام الله علیها) سر به زیر انداخت و سکوت کرد.

هند جلو آمد و چون فهمیده بود که سرپرست قافله اسیران این زن می باشد ، نزدیک به حضرت زینب(سلام الله علیها) بر صندلی خود نشست و گفت: خواهرم، می بینم که سر به زیر انداخته ای؟

حضرت زینب(سلام الله علیها) سکوت کرد و پاسخی به او نداد.

هند پرسید: خواهرم، شما از کدام شهر هستید؟

حضرت زینب(سلام الله علیها) پاسخ داد: از شهر مدینه.

هند با شنیدن نام مدینه از صندلی به زیر آمد و گفت: بهترین سلام ها برساکنان شهر مدینه باد.

حضرت زینب(سلام الله علیها) یه نگاهی بهش کرد و فرمود: می بینم که از صندلی خود به زیر آمدی؟

هند پاسخ داد: برای احترام به کسی که ساکن مدینه است.

آنگاه هند گفت میخواهم درباره ی خانه ای در مدینه از تو سوال کنم

حضرت زینب(سلام الله علیها) فرمود: هرچه میخواهی بپرس

هند گفت: از خانه علی ابن ابی طالب(علیه السلام) چه خبر داری؟

حضرت زینب(سلام الله علیها) فرمود: تو خانه علی ابن ابی طالب(علیه السلام) را از کجا می شناسی؟

هند شروع کرد به گریه کردن و گفت: من خادمه ی آن خانه بودم.

حضرت زینب(سلام الله علیها) فرمود: از کدام یک از افراد آن خانه می پرسی؟

هند گفت: از حسین(علیه السلام) و فرزندانش، از دیگر فرزندان علی(علیهم السلام)، از خانمم زینب(سلام الله علیها)!!!، از خواهرش ام کلثوم(سلام الله علیها) و از بقیه بانوان منسوب به فاطمه زهرا(سلام الله علیها).

در اینجا حضرت زینب(سلام الله علیها) به شدت گریست و فرمود: ای هند، از خانه ی علی(علیه السلام) پرسیدی، آن خانه را در حالی ترک کردیم که عزادار اهل خود بود!

و از حسین(علیه السلام) پرسیدی، سر بریده ی او اکنون در برابر یزید است

و اگر از زینب(سلام الله علیها) می پرسی، این منم زینب(سلام الله علیها) دختر علی(علیه السلام) و این ام کلثوم(سلام الله علیها) است و اینها بقیه ی بانوان خانه ی فاطمه زهرا(سلام الله علیها) هستند!!!

وقتی هند این سخنان را شنید دل شکسته شده، گریه سر داد و فریاد برآورد:

وااماماه، واسیداه، واحسیناه، کاش کور بودم و دختران فاطمه(سلام الله علیها) را در این وضع نمی دیدم....

آنگاه سنگی برداشت و به سر خود زد که سرش شکست و خون از سر و رویش به مقنعه ی او جاری شد و بیهوش بر زمین افتاد.

وقتی به هوش آمد حضرت زینب(سلام الله علیها) به او فرمود: ای هند، برخیز و به خانه ی خود برو که من از شوهرت بر جان تو بیمناک هستم.

هند در پاسخ گفت به خدا تا بر مولای خود اباعبدالله(علیه السلام) نوحه سرایی نکنم و تو و سایر زنان بنی هاشم را با خود به خانه نبرم، نخواهم رفت!

آنگاه برخاست و سر خود را برهنه کرده و با سر و پای برهنه به نزد یزید رفت که بار عام داده بود و خطاب به او گفت: آیا تو فرمان داده ای که سر حسین(علیه السلام) را بر در قصر بر نیزه کنند؟

آیا سر فرزند فاطمه(سلام الله علیها) باید بر درِ خانه ی من بر نیزه باشد؟

یزید که در مجلس بر تخت نشسته بود چون همسر خود را به این حال دید، از جا جست و او را پوشاند.

هند چون دید یزید او را پوشاند گفت: وای بر تو ، چه شد؟ آیا غیرتت به جوش آمد؟ پس چرا درباره ی دختران فاطمه ی زهرا(سلام الله علیها) غیرت به خرج نمی دهی؟ پرده ی حجاب آنها را پاره کرده و چهره هایشان را آشکار ساخته و در خرابه جایگاهشان داده ای؟ نه، به خدا سوگند که در حرم تو داخل نخواهم شد مگر اینکه آنان را با خود داخل کنم.

یزید نیز دستور داد تا بانوان اسیر را وارد منزل مخصوص او نمودند، وقتی زنان اهل بیت(علیهم السلام) وارد خانه ی یزید شدند،
زنان آل ابوسفیان به استقبال آنها آمده و با شتاب به بوسیدن دست و پای دختران رسول خدا(صلی الله علیه و آله) پرداخته بر حسین(علیه السلام) نوحه و گریه سر دادند؛ آنان تمام زیور آلات خود را از خود دور کردند و سه روز به عزاداری پرداختند.

منبع: کتاب زینب الکبری(سلام الله علیها)
من المهد الی اللحد ، یادگار ارزشمند آیت الله محمدکاظم قزوینی(ره) صفحه337

 



موضوعات مرتبط: مصیبت شام

برچسب‌ها: مصیبت شام - روضه هند
[ 4 / 10 / 1391 ] [ ] [ مهدی وحیدی ]
[ ]
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 62 صفحه بعد